گلی در گلستان
یکشنبه1391/07/02 شب گذشته خونه پدرجونم خوابیدیم وصبح بعد از بیدارشدنمون دایی تصمیم گرفت برامون یه برنامه گردش ترتیب بده وپیشنهاد بسیار خوبش با استقبال مامان مواجه شد وحاضر شدیم وسرراه رفتیم دنبال یایا(اسم جدیدخاله سارا )وچهارتایی روانه بازارگل شدیم. ای بابا مامان از تو ماشین عکس گرفتن روشروع کردی.عجب پشتکار قوی ای داره این مامان من در پروژه عکاسی از من خب رسیدیم!!!!!! فکرکنم بهتره ازهمینجا شروع کنم فکرکنم منم مثل مامانم کاکتوس دوست دارم،اینو از حالت چشمام میشه حدس زد مامانم از اینا هم دوست داره ولی فکر کنم من نه!!!!!!!!!!! اینجا هم درحال تلفظ هی...
نویسنده :
مامان سمانه
2:50