نفس مامان ،محمدرهامنفس مامان ،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

محمدرهام هستی مامان وبابا

جشن قدم

1391/02/14پنجشنبه   مراسم اثر گذاری یه پسر 14ماه و29روزه وای.............اینا دیگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا رنگ پوستم عوض شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به راه رفتنم مربوط نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مامانی قرمزش خوجلتره............نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بذار درشوباز کنم!!!!!!!!!!!!!!!!! مامانی بسه بریم بشوریم لطفا...................... آ خ جون بریم شستشو.............. انقدر گریه کردم که مامانی به همون یه برگه رضایت داد وقرار شد بریم حمام حالا حتمامیپرسید این کارا برای چیه؟؟؟؟؟؟؟ داریم برگه یادگاری درست میکنیم.برای چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   یادتونه بهتون یواشکی خبر دادم یه جشن در راهه .حالا وقتشه........
16 ارديبهشت 1391

تولد با تاخیر

من متولد 15بهمن 89 هستم که مامان وبابایی برام 13بهمن یک جشن زنبوری گرفتن وقرار بود 15 هم یک جشن با کله کیک زنبوری بگیریم تا بابایی وپدر جون ودای و عمو مرتضی هم که خیلی برام زحمت کشیده بودن تو جشنم شر کت کنن که متا سفانه من مریض شدم وجشنمون با دو روز تاخیر در تاریخ1390/11/17بر گزار شد. اینم عکسهای یادگاری اون شب کله کیک زنبوری   من وبابای گلم من وپدرجونم من ودایی قلقلی وبابا من وبابایی وعمو مرتضی اینم خانواده سه نفری وخوشبخت ما چرا این شمعها رو کیک نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مامانی فکر کنم یه اشتباهی رخ داده،چرا این شمعها روی کیکم نیستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من تا لباس پوشیدم واماده تولد شدم خوابم گرفت وبا...
17 بهمن 1390

تولد زنبوری

            کارت دعوت زنبوری خوش آمد ورودی   وشروع تولد وبزن وبرقص     مهمونا رقصیدن ومنم رقصوندن لباس زنبوری خوشگلمم هم دسترنج مامی جونمه وبالهای زنبور ساخت مامان سمانه است.بوس اینم زنبور یک ساله دوستان گلم که همکاری کردن وکلاه بوقیهایی که مامان سمانه براشون درست کرده بود رو سرشون کردن ومن از این بابت شرمنده مامانمم قبلا هم گفته بودم از کلاه بیزارمممممممممممم هلناجون(دختر خاله مامان)-هدیه جون(دختر عمه ام)-خودم-امیر مهدی جون (پسر عمه ام)-امیر هادی جون(پسر دایی مامانم) وای این دندون نیشم در نمیاد راحت شم وسط ...
17 بهمن 1390
1