نفس مامان ،محمدرهامنفس مامان ،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

محمدرهام هستی مامان وبابا

خونه تکونی اجباری

سلام به همه دوستای همراه وعزیز ونوگل خندونم خوبید؟خوشید؟سلامتید؟ ممنون که مارو از یادنبردید. سرم حسابی شلوغه،مشغول خونه تکونی وترشی و.............از این تیپ کارها یا به عبارتی کوزتی هستم. بالاخره آقای نجار بعد از 50روز خلف وعده تشریف فرما شدن ودرهای کمد دیواریمون رو ساختن وتوفیق اجباری خونه تکونی نصیب من بینوا کردن!!!!!!!!!چون توی این مدت که ایشون هرروز توی مسیر خونه ما بودن تقریبا کل خونه حسابی کثیف شده وخودتون بهتر از من میدونید که خونه تکونی واتاق چیدن با یک کودک نوپا وشیطون چه پروسه طولانی وعظیمیه!!!!!!!!!!!!!!! البته چند روزی بیشتر نیست که افتادم به جون خونه وقبل از اون انقدر از دست بدقولیهای آقای نجار عص...
29 آبان 1391

ویروس لعنتی

سلام سلام صدتا سلام،هزاروسیصدتا سلام   خوشگل مامان دوهفته ای بود با بیماری دست وپنجه نرم میکردی واین بی حوصلگی باعث شد تا آپ کردن وبت به تا خیر بیفته. ماه من روز دوشنبه 1391/08/01که قصد داشتیم یه کیک توپ بپزیم وبرای عرض تبریک بریم خدمت مامی جون شما مریض شدی وبه جای تولد رفتیم مطب دکترت و به جای کیک سوپ خوردیم.البته مامی جونم سرما خورده بود وهمزمان با شما ایشونم تحت ویزیت بودن خلاصه این روزهاگذشت تا یکشنبه که شما دچار بیرون روی هم شدی ودرست در روزهایی که منتظر بهبودت بودم حالم رو اساسی گرفتی وجگرم رو کباب کردی آخه عمر من تو بگو !!پسرک نو پایی که همش در حال جنب وجوشه وهیچی هم نمیخوره مگه چقدر توان داره که این همه درد ب...
15 آبان 1391

بیست ِ بیست ِ20

            شکر شکردون،غنچه خندون،نوید بارون،ای ماه تابون سلام میدونی ماه تابونم، پانزدهم هر ماه از عمرم منو یاد چی میندازه؟؟؟؟؟؟؟ یاد اون روزی که پاهای خوشگل وکوچولوت رو روی چشمام گذاشتی واومدی توی بغلم.آآآآآآآآآخ که هر چقدر از حس وحال خوبی که اون روز داشتم بگم کم گفتم. امروزم یکی از اون روزاس ،با این تفاوت که این پانزدهم نوید 20ماهگی تو رو میده که خودت همه جوره بیستی.  عشق مادر،امیدمادر،نفس مادر،عمرمادر20ماهگیت مبارک.   بلـــــــــــــــــــــــــــــه الان 20ماهه که شبها با بوسیدن گونه های تو خوابم میبره وصبحها اولین چیزی ...
16 مهر 1391

درس عشق ورزیدن به همنوع

پسرگلم سلام امیدوارم همیشه خوب وتندرست باشی ماه من. الان که داری این مطلب میخونی نمیدونم چندسالته ولی مطمئنم حال امروز منو میفهمی اینو از هوش وعاطفه سرشاری که توی این سنِ کم ازت میبینم  میتونم تشخیص بدم. ماه من توی روزگاری که از همه میشنوم مهربونی ومحبت مرده،آدمهایی کنارم هستن که توی عشق ورزیدن بی بدیلن،آدمهایی که فقط ازم توقع ندارن،آدمهایی که منتظر نیستن تا از من بهشون عشقی برسه وبعد چند صدم اونو اونم از روی وظیفه واجبار بهم پس بدن. آگاه باش نفسم که همیشه وهمه جا توی تمام فراز ونشیبهای زندگی هم هستن کسایی که داشتنشون برای خیلیییییییییییی ها رویا وآرزو شدهوتو باید قدر اونا رو بدونی. عشق اهورایی من ،شخصیت نیک وق...
29 شهريور 1391

واکسن 18ماهگی

سلام ودرود وتسلیت به مناسبت شهادت مولای متقیان علی(ع)   گل توگلدون سلام،قندتوقندون سلام ،عزیزخونه ام سلام،یکی یه دونه ام سلام ماه من روزچهارشنبه1391/05/18که با 19ماه رمضون وضربت خوردن مولامون مصادف شده بود شما رو بریم وواکسنت رو زدیم.وقتیکه توی اتاق انتظار نشسته بودیم تا نوبتمون بشه با کنجکاوی فراوون رفتی تا ببینی علت گریه بچه ها چیه؟؟؟وقتی متوجه شدی توی اتاق واکسانیسیون چه خبره خیلی ریلکس به من وبابی گفتی بییــــم(بریم)وما بهت گفتیم تازه اومدیم کجابریم؟؟؟؟بعدش رفتی جلوی درب درمانگاه وبه ما نگاه کردی وگفتی:بییـــــــــــم وما داشتیم نگاهت میکردیم که ناگهان زدی زیر گریه وملتماسانه گفتی: بییـــــــــم.................بییــــ...
21 مرداد 1391

گلکم 18ماهگیت مبارک

1391/05/15 به نام دوست که هرچه دارم از اوست. سلام وهزاران درود وعرض خوش آمد به همه مهمانان عزیز 18ماه پیش خدا تمامی درهای بهشت را به رویم گشود ونوزادی به پاکی آسمان وبه زلالی رودنیل وبه استقامت الوند کوه در آغوشم نهاد ومن چه زیبا غرق رویای شیرینی مادری شدم ،رویایی که به لطف ایزد منان به حقیقت پیوسته بود.رویایی که حتی یک روزهم در انتظارش نماندم وخدا میدانست که این بنده ی عجول طاقت انتظار ندارد.خدایا مثل هرروز امروزهم میگویم: خدایا تو خیلی بخشنده وبزرگی که تونستی یه همچین فرشته ماهی رو از خودت جدا کنی وبه چون منی بسپاری.خدایا برایم هیچ کم وکاستی نذاشتی ولی 18ماهه که فهمیدم بزرگترین نعمتت مادری بود که...
17 مرداد 1391

فرشته ای در حال سجود

سلام بر مهربونترین وزیباترین هدیه خدا   عزیز دل مامان،از وقتیکه توانایی چهاردست وپارفتن روپیدا کردی.هر کسی نمازمیخوند میرفتی جلوش میشستی وبا دقت تمام نگاش میکردی والان حدود یک ماهیه که شماهم سجده میزنی بر محراب عشق خالق. توی دلم یه حالی میشه ویه حس لرزش تمام وجودم رو میگیره وقتی میبینم بی آنکه کسی به تو بیاموزد معنای الله اکبر بر وجودت نقش بسته ودر برابر عظمتش سجده میکنی ومن با دیدن این صحنه ها از اعماق وجودم فریاد میزنم: الله اکبر این بار من باید عاشقی وخلوص را از تو بیاموزم.   برای من هم دعا کن فرشته ی در حال سجودم.   ...
16 تير 1391

مادرانه های من ،دلبرانه های تو

سلام فرشته آسمونی من   مدتهابود که میخواستم یه وبلاگ با عنوان مادرانه های من ،دلبرانه های تو ویا عاشقانه های من ،کودکانه های تو درست کنم که متا سفانه وقتشو نداشتم .هدفمم از ایجاد یه کلبه مجازی جدید این بود که چون من خاطرات شما رو از زبون خودت مینویسم برای هر پستی یه عالمه حرف نگفته توی دلم باقی میمونه ویه عالمه ابراز عشق که توی دلم سربسته میمونه وترس از روزیکه  نباشم تا برات ثبتشون کنم اذیتم میکنه .ومرتب خودمو سرزنش میکنم ومیگم پس تا هستم براش بنویسم تا بدونه چقدر عاشقشممممممممممم. وچون تصمیم داریم(من وبابایی)در اولین فرصت وب شما رو به سایت تبدیل کنیم تصمیم گرفتیم که همه خاطرات رو همین جا ذخیره کنیم.میبوسمتتتتت...
15 تير 1391
1