نفس مامان ،محمدرهامنفس مامان ،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

محمدرهام هستی مامان وبابا

دومین بهار زندگیم اومد

باخونه تکونی   به استقبال بهار رفتیم وسال 1391هم ازراه رسید.   اگه گفتین امسال چه سالیه؟؟؟؟   آفرین سال نهنگه.............     من امسال لحظه تحویل سال خواب بودم با این که پارسال نصفه شب بود من بیدار بودم ولی امسال خواب بودم اونم چه خواب عمیقی.................... این هفت سینو ساعت3نیمه شب مامانی به عشق من چید که متاسفانه من سال تحویل در بسترم لالا کرده بودم.     توی هفت سین امسال ما جای 2تا چیز خالی بود 1-ماهی که به رحمت خدا رفت 2-سبزه که مامانم نپسندید مامانم دنبال یه همچین سبزه ای بود تا بخره که قسمتش نشد. ...
1 ارديبهشت 1391

دیدنیهای بهمن واسفند1390

    ١٣٩٠/١١/٠٦ خوب مامانی من گرمم شده لپمو گذاشتم رو سرامیک خنک بشم خوب این لباسها گرمن من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟   ١٣٩٠/١١/١٨     من نمیدونم چرا این مامانی قفل کودک لباسشویی رو روشن میکنه؟؟؟؟؟ مگه ما کودک کنجکاوی که به لباسشویی دست بزنه تو خونمون داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   ١٣٩٠/١١/٢٠ من ومامانی یه بازی جدید اختراع کردیم: اول قرار شد نوبتی بشینیم وهمدیگه رو هل بدیم ولی چون مامانی جا نشد کلا سواری انحصارا"مال من شد ومامانی هم منو میکشوند این طرف واون طرف جاتون خالی خیلی بهم خوش گذشت. ١٣٩٠/١١/٢٨ دراین تاریخ ما عروسی دعوت شدیم ومن با مهسا(نوه خاله مامانم)بیش...
1 ارديبهشت 1391

معنای نامم به دلیل درخواست دوستان

 با این که من پسر بزرگی شدم ولی هنوزم نزدیکان ودوستان معنی اسممو میپرسن واین شد که تصمیم گرفتم مفصل توضیح بدم. واینم تفسیر کلمه به کلمه محمدرهام  من یک پسر یک سال وچند ماهه شدم ولی هنوزم همه از مامان وبابام معنای اسمم رو میپرسن منم تصمیم گرفتم که یک توضیح کامل براشون تنظیم کنم.       محمد       نام‌ها و عناوین محمد نوشتار اصلی: نام‌ها و عناوین محمد نام عربی «محمد» به معنای «قابل ستایش» یا «ستوده»، که چهار بار در قرآن تکرار شده‌است،  رایج‌ترین نام پیامبر اسلام است. وی همچنین به «الامین» (قابل اعتماد...
30 فروردين 1391

اولین ها..............

1390/12/10 من اولین مروارید آسیارو به دریای دهانم دعوت کردم.مامانم میگه دیگه واقعا به جمع کباب خورا پیوستی اولین دندون آسیا م ازفک بالایی والبته سمت چپم رخنمایی کرد. یکی دیگر از عجایب دندونی محمدرهامی: من این بارم یه تنوع دیگه توی دهانم ایجاد کردم واز دندونای آسیام خواستم که زودتر از نیشهام بیرون بیان . اولین تنوع عجیب دنونی منو یادتون میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   1390/12/11 من حدودای ساعت 20تا 21امروز که پنجشنبه هم بود یه بازی جدید یاد گرفتم اگه گفتید چی بود؟؟ من برای اولین بار چند قدمی رو بین دایی و پدرجون بدون تکیه گاه وکمک راه رفتم وهمه ومخصوصا خودم خیلی خیلی شاد شدم .هوراااااااااااااااااااااا بین خ...
23 اسفند 1390

تولد دسته جمعی فرشته های یک ساله

روز 12اسفندسال 1390برای من و19تا از دوستای دیگم توی happy house تولد دسته جمعی گرفته شد که جاتون خالی خیلی بهمون خوش گذشت.   این تولد دسته جمعی به افتخار 20تاییمون گرفته شد یعنی: 1-رایان 2-کسرا 3-آرتین 4-ایلیا ی خاله فرنوش 5-آراد 6-ارمیا 7-سام 8-آریو 9-کیان 10-ایلیای خاله رویا 11-ارشان 12-محمد امین 13-فرسام 14-پندار 15-آروین 16-برسام 17-باران خاله شبنم 18-باران خاله بهار 19-آرشیدا 20-خودم   اینم عکس کیکمونه: من وپندار در تفکری عمیق چقدر خوب میشد از این وسایل بازی به این بزرگی ومتنوعی توی خونمون داشتیم.   من امروز خیلی حوصله ندارم آخه صبح با صدای زنگ خونمو...
20 اسفند 1390

من و ماکارانی

١٣٩٠/١٠/١٧ اولین ماکارانی خوری مستقل من                                                    1390/11/23 دومین ماکارانی خوری مستقل من: حرفه ای تر شدم نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به نظر خودم کلی پیشرفت داشتم نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟؟ من کلا به خوردن علاقه ای ندارم وبیشتر عاشق ریخت وپاش غذا هستم.   خوب .حالا با این دو تا انگشت ماکارانیها رو هل میدم توی دهنم.هوم ..........به ب...
7 اسفند 1390

به به ..............اولین خوراکی غیر مجاز

١٣٩٠/١١/٢٩ من برای اولین بار خونه دایی مامانم طعم عالی پفک رو تجربه کردم البته دور از چشم مامان سمانه. تقصیر پدر جونمه دیگه رفت بیرون وپفک موتوری خرید خوب منم دلم میخواد دیگه................ پدر جون وبقیه دوستان حواستون باشه مامانم منو نبینه ها. واییییییییییییییییییییییییییییییییی واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای مامانم داره میاد سمتم................................     بهتره سریع همشو بذارم توی دهنم.....     وای خدای من موفق نشدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مامان گلم دلت میاد اینو ازم بگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   مامانی این نگاهها یعنی چی؟یعنی اجازه دادی واقعا؟...
6 اسفند 1390

مروری بر خاطرات نیمه دوم بهمن ماه1390

    این مامان سمانه عاشق من و عکسها وخاطرات منه ،فکر کنم تا تولد سال بعدم هر چند تا پست یک بار یه دونه از این مرورا داشته باشیم. من توانایی دارم که مدت طولانی و باسرعت بالا شصت پامو برقصونم وامروز به مناسبت پایان یک سالگیم این کارو کردم. اززبون مامان وبابای گلم: واینم پاهای کوچولوی فرشته ماکه 5ساعت و55دقیقه است که قدم در دومین سال زندگی زمینی گذاشته. من در آستانه تولدم مریض شدم وبه قول دکترم خروس توی گلوم گیر کرده وکاملا بی اشتها شدم ولی ناگهان دلم خواست طعم نون وماست رو تجربه کنم. وقتی من مریض میشم مامانم از من مریضتر میشه یعنی دایم گریه میکنه و حوصله هیچ کاری رو هم نداره تیپ من واوضاع خونمون یکی...
6 اسفند 1390

جالب انگیزهای دی ماه 1390

      من عاشق نون هستم....... درتاریخ1390/10/05من به سمت سفره یورش بردم ویک عدد نان لواش شکار کردم و ............. اینم نتیجه کارم 1390/10/10 باکمک میز ایستادم ویک عدد خیار برداشتم وفرار کردم اخه مامان سمانه ازم میگیره ورندش میکنه ولی من اینجوری بیشتر دوست دارم .دوست دارم مثل بزرگترا بخورم. بذار قایمش کنم تا ازم نگیرنش آخ جون خوردن خیار وتماشای پیام بازرگانی مامانی چرا ته خیارو نخورم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تلخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اون خرسی رو بدین لطفا به من، اخه اونم عاشق خیاره بفرمایید خیار خرسی جونم ١٣٩٠/١٠/١٧ اول با یک انگشت فشارش میدم تا طبق همه آزمایشهای محمد...
6 اسفند 1390