نفس مامان ،محمدرهامنفس مامان ،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

محمدرهام هستی مامان وبابا

مروری بر خاطرات نیمه دوم بهمن ماه1390

1390/12/6 19:32
نویسنده : مامان سمانه
1,700 بازدید
اشتراک گذاری

تولد اصلی

 

 

تولداصلی

این مامان سمانه عاشق من و عکسها وخاطرات منه ،فکر کنم تا تولد سال بعدم هر چند تا پست یک بار یه دونه از این مرورا داشته باشیم.خنده

من توانایی دارم که مدت طولانی و باسرعت بالا شصت پامو برقصونم وامروز به مناسبت پایان یک سالگیم این کارو کردم.

پا

اززبون مامان وبابای گلم:

واینم پاهای کوچولوی فرشته ماکه 5ساعت و55دقیقه است که قدم در دومین سال زندگی زمینی گذاشته.

پای متفکر

من در آستانه تولدم مریض شدم وبه قول دکترم خروس توی گلوم گیر کرده وکاملا بی اشتها شدم ولی ناگهان دلم خواست طعم نون وماست رو تجربه کنم.

ماست

وقتی من مریض میشم مامانم از من مریضتر میشه یعنی دایم گریه میکنه و حوصله هیچ کاری رو هم نداره تیپ من واوضاع خونمون یکی از نشونه هاشه................

تولداصلی

 

1390/11/17

خروسه هنوز از گلوم نرفته بیرون ولی کمی لاغر شده

مامانم همش باعث وبانی مریضی منو لعنت ونفرین میکنه آخه دیده چه کسی با رعایت نکردن بهداشت منو مریض کرده .

من همش آب دهانم سر میره همه میگن میخوام دندون در بیارم .

بعداز تولد با تاخیر

1390/11/17

حالا برای دسترسی به بقیه میوه ها باید روی پنجه پا بلند شم.

1390/11/17

 

ای بابا مامانی دعوام نکن دیگه

1390/11/17

به مامانی قول دادم که به میوه بازی عادت نکنم واونم بهم اجازه داد کمی بازی کنم.

به به عاشق این کلیپ تولدمم

1390/11/17

بفرمایید موز

1390/11/17

برای اینکه پوست موزا رو نخورم بابایی برام موز رو آماده خوردن کرد وبهم داد ولی من بازم...........

1390/11/17

وای خدای من لباسام چرا اینطوری شدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1390/11/17

 

تولد اصلی

 

ساعت1:02 شد بااجازتون مابریم نظافت ولالا

تولداصلی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)