دیدنیهای بهمن واسفند1390
١٣٩٠/١١/٠٦
خوب مامانی من گرمم شده لپمو گذاشتم رو سرامیک خنک بشم خوب این لباسها گرمن من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
١٣٩٠/١١/١٨
من نمیدونم چرا این مامانی قفل کودک لباسشویی رو روشن میکنه؟؟؟؟؟
مگه ما کودک کنجکاوی که به لباسشویی دست بزنه تو خونمون داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
١٣٩٠/١١/٢٠
من ومامانی یه بازی جدید اختراع کردیم:
اول قرار شد نوبتی بشینیم وهمدیگه رو هل بدیم ولی چون مامانی جا نشد کلا سواری انحصارا"مال من شد ومامانی هم منو میکشوند این طرف واون طرف جاتون خالی خیلی بهم خوش گذشت.
١٣٩٠/١١/٢٨
دراین تاریخ ما عروسی دعوت شدیم ومن با مهسا(نوه خاله مامانم)بیشتر آشنا شدم.
مهساجون یک سال و4ماه از من بزرگتره والبته بگم که لپهاشم خیلی نرمه هههههههه
چند تا هم عکس تکی(مامانم مهسا رو از پیشم برد وبهم گفت اذیتش نکنم !!!!!!!!!!من داشتم نوازشش میکردم...........
١٣٩٠/١٢/١٤
اولین هایدا خوری من:
چشیدن طعم بسیار لذیذ فست فود قبلا تجربه شده بود ولی هایدا یه چیز دیگه اس .به به
البته مامانی سرمنو با دوغ گرم کرد که نخوام بیشتر بخورم ولی عالی بود.به به
من عاشق دوغم وچون مهربونم از دوغم به لباسمم دادم بخوره واین لبخند رضایت من در پایان این تجربه بسی لذیذ.
١٣٩٠/١٢/١٥
واینک به آتلیه مامان سمانه خوش آمدید:
به مناسبت پایان 13ماهگی
فکرنکنید من تنبلما این عکسها از بین 200تا عکس گلچین شده من واقعا خسته شدم.....