عکسهای آتلیه 18ماهگی شاه پسر
سلام به روی ماهتون ،احوالات گرانبهاتون چطوره؟؟؟
دیدن اپیدمی شده همه از هم میپرسن به روح یا عمه اعتقاد دارین یا نه؟؟؟؟
حالا من میخوام بپرسم به طلسم اعتقاد دارین یانه؟؟
مامان به همراه خاله سارا من رو درست روزی که 18ماهم تموم شد به آتلیه بردن ودر آستانه 22ماهگی عکسهام به دستم رسید حتما الان میگید:اووووووووووو چه طولانی!!!!!!!!!!!!!
مامانم وخاله مهربونی که مسئول آتلیه است به این نتیجه رسیدن که عکسها طلسم شده چون یا ما نبودیم یا عوامل آتلیه
یه روزم که هردومون توی آتلیه حضور داشتیم ناگهان جناب برق تشریفشونو بردن.
ولی مهم الانه که عکسهام رسیده به دستم وداغِ داغ مامایی میذارتشون توی وبم.
لباسهای نینی گولیامو شستم بذارمشون برای خواهرها وبرادرهام(به پسوند جمع خواهر وبرادر دقت کنید)
جاداره ازپدرجون ومامی جون بابت این لباسهای خوشگلی که قبل از میلادم برام خریده بودن تشکر کنم وفرزندان بعدی هم قطعا"باید از حسن سلیقه من درنگهداری از این لباسها تشکر کنن.
همچنین از عمه فریده جون بابت این صندلهای گوگولی که با عشق برام خریده تشکر میکنم.مرسی عمه جون وعمو عیسی
اینجاگرسنم بود وهمکاری نمیکردم با یک بسته پفیلای محبوب سرمو گول مالیدن
با دیدن این دوچرخه شروع به بیتابی کردم وخاله مهربون آتلیه بهم اجازه داد باهاش بازی کنم وخودشم ازم عکس گرفت.دراصل این فیگور زاده ذهن خودمه.
واینجا هم به ذهن خلاق خاله سارا رسید که عینکشو بزنه به چشمای من