نفس مامان ،محمدرهامنفس مامان ،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

محمدرهام هستی مامان وبابا

تبریک پدرانه برای مرد بابا

پسرم توی این 365 روز که از زندگی زمینیت میگذره همیشه فکرم میکردم که کی یکسالت میشه بتونم باهات کشتی بگیرم و روز تولدت برات جشن بگیرم اون روز بالاخره رسید ولی هنوز زود که باهم کشتی بگیریم ولی برات با مامانیت یه جشن کوچولو گرفتیم امیدوارم عروسیتو خودم برات جشن بگیرم به امید اون روز. روز تولد گل بابایی ، مرد بابا و پهلون ایران مبارک باشه بوس!!!!!! ...
16 بهمن 1390

اولین محرم زمینی شدنم

اولین اتوبوس ومترو سواری: من در تاریخ1390/09/03برای اولین بار سوار اتوبوس های مترو صادقیه وسپس متروشدم وتا علم وصنعت دل مسافرهای اون واگن رو شاد وسرشون رو گرم کردم. مقصد نهایی ما منزل لیلا خانوم دوست زماغن دانش گاه مامانم بود که عروس شده بود ومامحض تبریک رفته بودیم خونشون.من 2تا دوست جدید پیدا کردم که اسمای نازشون ستایش وپرنیا بود که هردوشونم ازمن بزرگتر بودن من وستایش جون 1390/09/05 من از پایان هفت ماهگی میتونم بدون تکیه گاه بشینم البته گه گداری هم از خستگی ولو میشم ولی چون قراره مرد بزرگ وقوی وپهلوانی بشم و نشون بدم که اسم رهام پهلوان رومه سعی میکنم کمتر اشک بریزم واطرافیانم که منتظر جیغ ودادمن هستن غافلگیر میشن وقربون...
16 بهمن 1390

اتفاقات مهم شهریور1390

این عکسها در تاریخ1390/06/04توسط بابایی گرفته شده: بابایی لطفادوربینو بده من چرا..........واقعا چرا.........چرانمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سرمای ناگهانی تابستانی : درتاریخ1390/06/06ناگهان هوای گرم تابستانی ،سردوزمستانی شدومن لباسهای گرمم وپوشیدم. مامان سمانه پتوی منو تبدیل به قنداق فرنگی کردوتنم کرد. خدای بزرگ این تاچند ماه پیش برام بزرگ بود ولی حالا................................. مامانی بگیر منو دارم سر میخورم. 1390/06/08حمام درروز سرد تابستانی: من دریک روز سرد تابستانی رفتم حمام وروسریسرم کردم. دخترم بودم خوشجل بودما. وحالاست که یه چرت کوچولو خیلی میچسبه!...
7 بهمن 1390

دست دست دست عروسی خاله اس

    ١ ٣٩٠/٠٧/١٤ یک عکس زیبا ازخواب ناز درآخرین روز هفت ماهگی 1390/07/15 وزن من در پایان هشت ماهگی:10کیلوگرم   1390/07/16 دراولین روز ماه نهم زندگی زمینی به اولین مراسم جهازبرون که عروسش خاله سارا بود رفتم. همش بادیدن خاله نازم دست میزدم وشاد بودم که ناگهان حالم بی دلیل بد شدوراهی بیمارستان کودکان شدم .دایما"گریه میکردم وبالا میآوردم وپاز معاینه تمام بدن وآزمایش ادرار دکتر به این نتیجه رسید که من کاملا سالمم وپساز چند ساعت تامل من ومامان وبابا دکتر از مامان وبابا خواست تا منوببرن خونه وهر دقیقه یک قاشق چایخوری بهم آ ب بدن تا مجبور نشن بهم سرم تزریق کنن. ازحال خراب مامان وقلب نگران بابا ...
3 بهمن 1390

خاطرات آبان ونه ماهگی

من نه ماهه شدم............. وزن من در پایان نه ماهگی:10/700 قدمن درپایان نه ماهگی:74 دورسرمن درپایان نه ماهگی:46.5 من واولین آواها: درتاریخ1390/08/26لبهای پایینمو بردم داخلو مثل پیرمردهای بی دندون گفتم:ابابا...بابا.........بابا همه ازشنیدن این آواها شاد شدن واین مامان سمانه بچه خوره بازم یه عالمه منو له کرد. هفتمین مروارید من: درتاریخ1390/08/30یک دندون به فک پایینم اضافه شد.حالا من درسن نه ونیم ماهگی 7تا دندئن سفید وبرفی توی دهانم دارم. ...
3 بهمن 1390

اتفاقات مهم مردادماه1390

دومین مروارید: درتاریخ1390/05/02دومین دندونم هم به دریای دهانم دعوت کردم. اولین غذای کمکی: درتاریخ1390/05/04ازیک فرنی خوشمزه که باشیر مامانی وآردبرنج تهیه شده بود 2قاشق چایخوری نوش جان کردم.   مامانی مدتها پیش که توی دلت بودم حدس میزدم دست پختت خوب باشه 10روزیه بهم ثابت شده مرسی مامان گلم. واکسن شش ماهگی: درتاریخ1390/05/16مجدداواکسن زدم ولی این سری بیشتر از همیشه درد داشتم ولی حالم خیلی بد نبود تازه همراه پدرجون اینا خرید جهیزیه خاله ساراهم رفتیم. منم توی ماشین پدر جون خوابیدم خداروشکر هنوز تب نکردم .  فقط یه کم گرمم بود که مامانی بادم زد وخنک شدم. صدای مامانمو میشنوم که میگه :قربونت ...
29 دی 1390

اتفاقات مهم تیرماه 1390

١٣٩٠/٠٤/١٣ مامان سمانه خمیرمجسمه سازی ساخت ویک قالب کوچولو از دست وپای من ساخت. 1390/04/14 ساعت23:48بعدازآموزشهای بابایی برای اولین باز غلتیدم ودمر شدم. اولین مروارید غروب 1390/04/20درزمانیکه 5ماه و5روز سن داشتم اولین دندونم رو به فضای دهانم دعوت کردم. من عاشق حمام رفتنم هرروز میرم حمام وآب بازی.   مامانم عاشق عکاسیه اگه همش بخندم یادش میره لباس تنم کنه پس بهتره برم تو ژست دیدیدجواب داد دوربینو خاموش کرد. 1390/04/08 برای اولین بار توی رورویکم نشستم ولی پاهام به زمین نمیرسید.   ای باباچقدر لثه ام میخاره......... اینقدر لثه امو خاروندم تا خوابم برد. امروز اول شعبان...
24 دی 1390