نفس مامان ،محمدرهامنفس مامان ،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

محمدرهام هستی مامان وبابا

اتفاقات مهم تیرماه 1390

1390/10/24 20:51
نویسنده : مامان سمانه
2,104 بازدید
اشتراک گذاری

١٣٩٠/٠٤/١٣

مامان سمانه خمیرمجسمه سازی ساخت ویک قالب کوچولو از دست وپای من ساخت.

1390/04/14

ساعت23:48بعدازآموزشهای بابایی برای اولین باز غلتیدم ودمر شدم.

اولین مروارید

غروب 1390/04/20درزمانیکه 5ماه و5روز سن داشتم اولین دندونم رو به فضای دهانم دعوت کردم.

من عاشق حمام رفتنم هرروز میرم حمام وآب بازی.

 

حمام

حمام

مامانم عاشق عکاسیه اگه همش بخندم یادش میره لباس تنم کنه پس بهتره برم تو ژستمنتظر

حمام

دیدیدجواب داد دوربینو خاموش کرد.نیشخند

1390/04/08

برای اولین بار توی رورویکم نشستم ولی پاهام به زمین نمیرسید.

رورویک

 

ای باباچقدر لثه ام میخاره.........دندون

اینقدر لثه امو خاروندم تا خوابم برد.

خواب

امروز اول شعبانه ومامانی وبابایی بهم تبریک گفتن.

مامان وبابا همش میگن:گل پسراینقدر توی خواب وول نخور ببین پشت سرت داره کچل میشه.هههههههههه

خواب

اینم آثاربدخوابیدن(طاسی موضعی)

خواب

١٣٩٠/٠٤/١٣

من اصلا روی شکم خوابیدنو دوست ندارم لطفا"نجاتم بدید.

دمر

حالاکه نجاتم نمیدیدمنم توی همین وضعیت میخوابم.

خواب

من پنج ماهه شدم.......

1390/04/14

درشب پنج ماهه شدنم مامان سمانه خونه رو به آتلیه تبدیل کرد.

5ماهگی

ای وای چرا سر خوردم.

5ماهگی

ببخشید مامانی اونجا بازم اسباب بازی هست؟؟؟؟؟؟

5ماهگی

دارم میام بقیشونم بردارم!!!!!!!!!

5ماهگی

ای بابا چرا جغجغه مورد علاقمو ازم گرفتی؟

5ماهگی

آخ جون خرس پوهم اومد پیشم حالا باهاش کلی لثمو ماساژ میدم.

5ماهگی

اجازه هست به اینا دست بزنم؟

5ماهگی

هورا مامانی اجازه داد.

5ماهگی

من درتاریخ1390/04/16برای اولین بار گیلاس خوردم مامی جون میخاست یه کوچولوبهم بده ولی من بااعتراض وجیغ وادارش کردم همشوبهم بده به به خیلی خوشمزه بود.خوشمزه

گیلاس

اووووووووووووووووووووووووووم به به

گیلاس

 

1390/04/17

رفته بودم جشن فارغ التحصیلی سهیلا جون دختر دایی بابایی

جشن سهیلا

1390/04/19

مامان وبابام عاشق مدلهای خوابیدن من هستن.

خواب

خواب

من وآش دندونی:

1390/04/24جمعه

مامانبزرگم برام یه آش دندونی خوشمزه پخت وپخش کرد.

یعنی واقعا"مامان نمیخوادطعم این آشو به من بچشونه؟

دندونی

باباعلیرضا میشه وساطت کنی؟من دلم میخوادا!!!!!!!!!

دندونی

یعنی این رنگی ها چه مزه ای هستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دندونی

بابایی ،مامان خیلی محکم منو گرفته میشه نجاتم بدی >>>>..........

دندونی

ای کاش پوشکم جیب داشت یه کم ازاین آشو میریختم توش وبعدا"یواشکی میخوردمچشمک

دندونی

هورااااااااااااا

من از آش دندونی خودم خوردم امیدوارم همه دندونام سریع وراحت جوونه بزنن......آمین

مامی هم برام دندونی پخت ولی ازش عکس نداشتم .شرمنده........

دست مامی جون ومامانبزرگم درد نکنه،دوستتون دارم. بوسماچ


 

من امروز شصت پامو کشف کردم.

1390/04/30

من برای اولین بار شصت پای چپم رو بادست چپم گرفتم وکلی ذوق کردم.

نینی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)