نفس مامان ،محمدرهامنفس مامان ،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

محمدرهام هستی مامان وبابا

شیرین تر ازعسل3

1391/5/9 0:02
نویسنده : مامان سمانه
3,080 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وهزاران درود وخیر مقدم به شما نازنینان

 

یعنی چی مامی(جدیدا" به مامانم میگم مامی)؟؟؟؟میخوای من رو برای افطار بپزی؟؟دلت میاد؟؟

تو چشمای من نگاه میکنی ومیگی:

تو خوشمزه ترین خوراک دنیایی

واقعا"که.....................................................

3

خب مامان جون به جای من بیا این پیتی 3وآپو3(پیشی وهاپو) روبپزیم.باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لطفا"کلاه مخصوص سر آشپز رو هم بده!!کفگیر یادت نره هااااااااااااااااااااا

 

دیگه چی میخوام؟؟؟؟؟؟

3

مامی بیزحمت اون دستگیره رو هم بده شاید لازمم بشه!!!!!!!!!

3

خب تجهیزات کامل شد بریم سر اصل مطلب

3

 

دوستان گل بفرمایید ادامه مطلب

 

اگه این دایی جون گذاشت بخوابیم!!!!!

3

ای بابا...............

هیسسسسسسسسسسسسسس

3

محمدرهام شیطون وبلا

3

محمدرهام متفکر

3

بزن بریم عکس بعدی

اک........دووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

3

 

این منم؟؟تو منی؟؟من توام؟؟

3

در حال تلاش برای نخندیدن

3

خود درگیری

3

خودشیفتگی

3

در راستای کمک به مامان در امور منزل

چیدمان مرتب وباسلیقه اسباب بازیها

3

 

نظافت رو از کجا شروع کنم؟؟؟؟؟

3

 

شستشوی سینک

3

وشستشوی سرامیکها وکابینتها

3

شکستن گردو برای افطار بابی

3

3

دیگه چه کمکی از دستم بر میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

3

بهتره برم سراغ کارهای خودم

تمرین صبروانتقال قطره ای آب از شیشه به ظرف مورد نظر

3

انجام کارهای غیر ممکن برای بالا بردن روحیه وپشتکار

نشستن برروی یکی از طبقات برج هوش

3

 

3

کسب مهارت تایپ توسط انگشتان پا

3

وپایان نوشت ومامان نوشت:

دریا دریا ستاره نذر نگاه وچشمان مهربان وچهره جذابت شیرینم.

3

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (61)

بابا عليرضا
9 مرداد 91 8:10
بالاخره يك روز حتي خام خام با ماميت ميخوريمت خوشمزه بابا
از طرف یک پدر و مادرالبته با سانسور ..ستو ..نتو ..لتو ميخوریم


بابا عليرضا
9 مرداد 91 8:19
پسرم همه كارهات با نمكه و وقتي تو جمع باشي كارهات باعث خنده همه ميشه جيگربابي از طرف بابي به مامي
ilijoon
9 مرداد 91 10:25
قربونت برم جيگر تو قابلمه جا شدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ilijoon
9 مرداد 91 10:25

خيلي بامزه شدي ها


ممنون خاله جون
ilijoon
9 مرداد 91 10:27
عزيزم تو آينه فرشته كوچولو رو ديدي
ببين چقده نازه فرشته كوچولومون



خجالتم ندید خاله جون
ilijoon
9 مرداد 91 10:28
عزيزميييييييييييييييييييييييييييييييييي
ilijoon
9 مرداد 91 10:29
ماماني بعد هر دعوايي روبوسيه برا همين گل پسري تو آينه اول خودشو گاز ميگرفت وبعد هم آشتي وروبوسي



ilijoon
9 مرداد 91 10:30
به به چقده چيدمانت زيبا بود



ilijoon
9 مرداد 91 10:31
نظافتت خيلي جالب بود دوستت دارم قشنگم


ماهم شما وایلیا جون رو خیلی دوست داریم

ilijoon
9 مرداد 91 10:32
فداي دستهاي كوچولوت بشم كه به ماماني كمك ميكني


خدانکنه خاله جون

ilijoon
9 مرداد 91 10:33
جات خوبه عزيزم؟؟؟؟؟؟؟؟راحت نشستي؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ilijoon
9 مرداد 91 10:34
به افتخار گل پسري ومامان مهربونش




ممنون از تشویقتون.خودتون گل بودین عزیزم

مامان امیرناز
9 مرداد 91 10:49
سلام عزیزم مرسی که اومدی تولد پسرمو تبریک گفتی خدا فرشته ناز تو حفظ کنه


ممنون از دعای قشنگت وحضور پرمهرت
مامان محمد و ساقی
9 مرداد 91 12:14
سلام سمانه جون.ممنونم ازت عزیزم.از این که وقت گذاشتی و دو بار خوندی شرمنده شدم.تمام احساسمو نوشتم.آخه پدر شوهرم موقع شهادت 28 ساله بود.جوون و زیبا.
خیلی دوسش دارم.خودم هم نمیدونم.


از مهربونی وخانومیته گلم
شقایق.مامان حباب
9 مرداد 91 12:21
وااااااااااااااااااااااای خداییش مثل عسل میمونی خاله...
خداکنه محمد ارشان منم مثل تو بشه

خاله شقایق جونم ممنون از محبتت انشالله گل پسرت از منم بهتر میشه


مامان محمد و ساقی
9 مرداد 91 12:25
عکسه طبق معمول زیبا هستن.خیلی قشنگ توصیفشون می کنی.
این پسملی تو خرابکاری و ریخت و پاش حرف نداره.
اون لباس قرمزش منو یاد لباس ساقی میندازه.می پوشید بهش می گفتم هندونه.


اونم چه هندونه شیرین وخوشمزه ای نه مینا جون؟؟
ترکان
9 مرداد 91 12:36
وااااای اگه میپختینش چه افطاری خوشمزه ای می شد
جمله هایی که برای هر عکس نوشتید خیلی باحال بودنکلی ریسه رفتم


خداروشکر که خوشت اومده عزیزم امیدوارم پسرمم بعدها که میخونه خوشش بیاد.
Mumy
9 مرداد 91 14:04
نه هنوززززز من که فکر نکنم اصلا بیاد همون جا میمونه تا موقع سربازیش
سالار
9 مرداد 91 14:05
چه پسر نازی دارین خدا حفظش کنه.عکسها هم خیلی قشنگ و باحالن مخصوصا قسمت خودپزی


ممنون دوست خوبم .وب نداری؟؟؟؟
خاله مرمر
9 مرداد 91 16:09
تو همه عکسهاش خیلی ناز افتاده. لباس هندونه ای خیلی بهش میاد. عین هندونه خوردنی میشه.


ممنون از مهرت خاله جون
سالار
9 مرداد 91 16:17
بازم سلام.
وبلاگ دارم ولی در مورد موضوع خاصی نیست و زیاد هم جالب نیست!ولی ممنون میشم اگه سر بزنید.


سلام .شکسته نفسی نفرمایید!!!!!!!!

آدرسش رو درست تایپ کردی؟؟؟آخه باز نمیشه
Mumy
9 مرداد 91 16:42
مرسی عزیزم که اینقدر لطف داری و مهربونیییی منم لینکت کردم گلم


خواهش میکنم گلم
مام پارسا
9 مرداد 91 17:44
ای جانم چقدر تو شیرینی قند عسل.
خیییییییییییییییییییلی کارات جالب بود عزیزم مخصوصاً تو قابلمه رفتنت و توی سینک نشستنت



ممنون از اظهار لطفت عزیزم
مام پارسا
9 مرداد 91 17:45
دست مامانی درد نکنه با این همه سوژه های قشنگش


خجالتم نده دوست عزیز
مام پارسا
9 مرداد 91 17:46
مامانی شما هم با افتخار لینک شدید
امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم


ان شالله به امید روزهای خوب وخوش در کنارهم
مامان سبحان جون
9 مرداد 91 18:06
وبتون خوشمله پیسملتون هم با نمک به ما هم یه سری بزنید پیسمل خوشمل منم خیلی بانمکه منتظر نظر شما هستم


چشم........قطعا"همین طوره
زهرا ار نی نی وبلاگ213
9 مرداد 91 18:44
طرز تهیه این غذای خوشمزه رو برا ما هم بنویسید!
نازی چه خوشکل تو قابلمه نشستی


!
الهه مامان روشا جون
9 مرداد 91 23:27
انگاری باب شده بچه ها خودشیفته بشن.خیلی با حال خودشو بوس میکرد.
مامان پورياپهلووون
10 مرداد 91 0:05
خبر جديد فوري


الان میام
سالار
10 مرداد 91 0:07
اینم از آدرسم:http://blogs.pardisgame.net/Game_Hunter

قبلا آدرس رو درست وارد کرده بودم ولی نمیدونم چرا نمیاورد.



جالب بود ولی نتونستم کامنت بذارم
الهه مامان یسنا
10 مرداد 91 1:52
ای من به قربون این پسر گل برم. خوردنی من. خوب مامان راست میگه خیلی خوشمزه ای


نظرلطفتونه خاله جون

مامان آرینا موفرفری
10 مرداد 91 2:09
الان میام می خورمت قند عسل




ترکان
10 مرداد 91 12:11
هوراااااااابلاخره تمومش کردمعالیییییییی بودآپم......خصوصی دارید


هورااااااااااااا بزن دست قشنگه رو

نایسل خانم
10 مرداد 91 12:18
آخی الهی فداش بشم من خوردنی خاله


خدانکنه خاله جون
نایسل خانم
10 مرداد 91 12:19
وای خاله چقدر کار جدیدی رو امتحان کردی شیطوننن
نایسل خانم
10 مرداد 91 12:19
راستییییییی عزیزم همه تست ها که درست نیستنن


بله البتهههههههه به شوخی نوشته بودم گلم

نایسل خانم
10 مرداد 91 12:20
فدات شم شارز نتم تموم شدمنم کلی دلم تنگیده بود اعصابم بهم ریخته بود




ستاره زمینی
10 مرداد 91 13:24
ماشالا شیطون بلا......
مريم مامان آريا
10 مرداد 91 17:54
اي جانم
اين بلاها چيه سر پسرمون مياريد
ولي خيلي جالب و زيبا بود
خدا نگهبانش باشه


ممنون عزیزم
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
10 مرداد 91 22:25
افرین به اینپسمل همه کاره خودمون


سلامممممممممم

کجابودی دوستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلمون تنگ شده بود
نایسل خانم
10 مرداد 91 22:35
فدات شممم گلمممم اره دیگه معتادی هزار یک دردسسر منم دوسش دارممم بهممم انرزی میده
نایسل خانم
10 مرداد 91 22:35




نایسل خانم
10 مرداد 91 22:38
نه عزیزممم اتفاقا از صبح تو فکرشمم هی میخوام برم وبش سر بزنم نمیشه
مامان مهرناز
10 مرداد 91 23:56
واااااااااااااییییییی خداااااا بازم مثل همیشه ناااااز و خوردنی جیگرطلا پسر بلا!! خوش به حال مامی و بابی با همجین پسمل خوردنی و با مزه ایجیگره خاله، یه عااااااااااااالمه بوس واسه خودت و مامانی با این عکسا و نوشته های خوشگل


ممنون خاله جون.......یه عالمه بووس برای مهرنازجونم وپسمل ماهش

مرمر
11 مرداد 91 0:41
واقعا شیرین عسلی




آتـــریــســا جــون
11 مرداد 91 8:47
بـه غـضـنـفـر مـيـگـن تـو كـه روزه نـمـيـگـيـری چـرا سـحـری مـيـخـوری ؟؟؟ مـيـگـه نـمـاز كـه نـمـيـخـونـم ، روزه كـه نـمـيـگـرم ، سـحـری هـم نـخـورم ؟؟؟ بــابــا مـگـه مـن كـافـرم !!! ...
مامان رهام
11 مرداد 91 12:15
عسل من کارات خیلی بامزست قدر مامان سمانه رو هم بدون که اجازه میده این همه خرابکاری کنی مخصوصا تو اشپزخونه


ممنون مونا جون دلم نمیاد جلوی خلاقیتهاش رو بگیرم ولی خدایی خسته میشم ازبس کشو وکابینت جمع میکنم.
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
11 مرداد 91 17:17
سلام من هم همینطور یهمدت مریض بودم گلم


ان شالله همیشه سلامت باشی گلم

مامانی درسا
12 مرداد 91 2:49
الهی مامانی همه رو میزاری نمیگی ما ذوق مرگ میشیم آخه ..... قربونش با این کاراش عسلی خاله


خدانکنه خاله جون.....بوس برای درسا جونی ومامان گلش
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
12 مرداد 91 5:18
ممنون ازاینکه به ما سر زدی ونظر قشنگتت گل پسرتو ببوسسسسسسسسسسسسسس


خواهش میکنم عزیزدلم شماهم گلها روببوس
ترکان
12 مرداد 91 10:40
یک آرزو کنید ... این دعا را بخوانید ... یک آرزو کنید به یاد داشته باشید که پیش از آن که این دعا را بخوانید یک آرزو کنید. چیز دیگری وجود ندارد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که این نامه را با دیگران سهیم شوید، و در روز چهارم انتظار چیزی را بکشید. از أن که باید این نامه را به دیگران هم بفرستید متأسفم... اما خواهش می کنم این توالی را نشکنید. دعا کردن یکی از بهترین هدایای رایگانی است که می‌توانیم دریافت کنیم. دعای زیر را بخوانید: ای کاش امروزمان پر از صلح و آرامش باشد... ای کاش به خالق آن چنان باور داشته باشیم که چرایی برای آن چه هستید به میان نیاوریم... ای کاش پیامدهای بی‌کرانی را که زاییدهَ دعا کردن است را از خاطر نمی‌بردیم... ای کاش از نعمت‌هایی که دریافت می‌داریم استفاده کنیم ... و عشقی که نصیب‌مان می‌شود را به دیگران منتقل کنیم... ای کاش گنجایش دانستن این مطلب که مخلوق هستیم را داشته باشیم.... بگذاریم این حضور در مغز استخوان‌مان جاری شود... به وجودمان اجازه دهیم آواز بخواند، پای‌کوبی کند، ستایش کند و عشق بورزد ...... حالا، در عرض 5 دقیقه این نامه را به 11 نفر بفرستید. شمارش را شروع می کنیم، 1، ..
نایسل
12 مرداد 91 21:28
سلام عزیز دلم خوبی .... زدم سوزش خوب شد ولی هنوز ز درد داره فکرکنم بدتر شد
...
آخه همش تاول تاول شده خونی هم شده


سلامممممممم

جونمممممممممم نازیییییییییی الهی زودتر خوب شه زخمات
مامان وندا
13 مرداد 91 4:43
مامانی از این غذای خوشمزه به ما هم میدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



مامان وندا
13 مرداد 91 4:48
آقا کوچولو کاری هست که نکنی خاله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ توی سینک رفتنت منو کشته


خاله همش تقصیر این مامانمه
الهه مامان یسنا
14 مرداد 91 12:44
سلام دوست خوبم. عکس یسنا رو توی مسابقه شرکت دادم واسه سرگرمی. دوست داشتی یه سری بزن و باز اگه دوست داشتی رأی بده
http://koodakeman91.niniweblog.com/post170.php



چشم حتما"
لیلا مامان آرمین
16 مرداد 91 18:27
واقعا عکسهای جالبی بودن. لحظه های جالبی رو شکار کرده بودید.
با اجازه لینکتون می کنم. شما هم اگه دوست داشتید ما رو لینک کنید.


ممنون از محبتت.........با افتخار لینکتون میکنیم.
مامان کیان کوچولو
18 مرداد 91 20:22
عزیزم من دیگه زیاد فرصت نمی کنم که بیام و نظر بزارم اما محمد رهام همیشه ماهه ..همیشه .. کاراش خیلی بامزه اس البته میدونم که خودتم کمکش میکنی ..... شیطووووووووون ..
مامان کیان کوچولو
18 مرداد 91 20:23
اما خودمونیم کله علیرضا تو آینه خیلی باحال بود.... این مردا همیشه خوابن .....


بنده خدا همش چند ساعت خونس اونم صرف بازی با گلم میشه.اینجا هم چون من سرگرمش کرده بودم تونسته دراز بکشه.
مامان محمد فاضل
18 مرداد 91 22:57
خیلی نازه نانازت


ممنون عزیزم
پگاه مامان آرشیدا جون
21 مرداد 91 12:30
به به چه غذای خوشمزه ایی دهنم آب اوفتاد


بفرمایید خاله جونی