نفس مامان ،محمدرهامنفس مامان ،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

محمدرهام هستی مامان وبابا

تولد دایی ومامان

1391/3/15 1:21
نویسنده : مامان سمانه
2,249 بازدید
اشتراک گذاری

1391/03/09سه شنبه

تولد یه دونه دایی نمونه ام

دایی جون خوشگلم الهی از خدا عمر طولانی وباعزت هدیه بگیری ودر تمام مراحل زندگیت موفق وپیروز باشی.

مامانم امروز بهم میگفت: هروقت دایی جونی رو دیدی بهش بگو دایی تولدت مبارک ولی چه کنم که من فقط میگفتم:

 

دایی...تَ

وهمه میخندیدن .والبته مهم خوشحال کردن دایی بود که من موفق شذم ودایی بوسه بارونم کرد.

 

توی این عکس من غرق خوابم هههههههههههخواب

دایی

دایی جون بده من برات بهترینها رو آرزو کنم وکیکت رو ببرم.

دایی

ومن بعد از بریدن کیک همه رو قافلگیر کردم ومنقطع وبا ملودی گفتم.

 

تَ...................وَ.....................لُد

واین شب قشنگ ،برای همه زیباتر شد.

 

تقدیم به خان داداش مامانم:(خان دایی ناز خودم)

تولدت مبارک گل پونه..................1000ساله بشی عزیز خونه

تولدت مبارک گل پونه.........همیشه سالم باشی یکی یه دونه

 

 

1391/03/11پنجشنبه

تولد مامان سمانه:

این دومین سالیه که من توی تولد مامانم حضور دارم.وقتی مامان سمانه صبح برای بابایی یه موضوعی رو تعریف میکرد خیلی خوشحال شدم چون مامانم خیلی با هیجان وپرازشادی نقلش میکرد.کدوم موضوع؟؟؟؟؟

مامانم میگفت:

من اولین هدیه تولد رو از محمد رهام جونم گرفتم.توی اولین دقایق روز تولدم وبلاگ پسرم جزو پر بازدید کننده ها شد واین هدیه بهترین هدیه امساله.

 

تولدت مبارک مامان جونم.خدا بهم کمک کرد تا این هدیه رو بهت بدم.

 

من دو-سه روزیه خیلی بی اعصابم وهمش به مامانم گیر میدم که منو بغل کنه ویا باهام بازی کنه .وعلتشم لثه های بسیار متورمم هستش.

 

اول که از خواب پاشدم به مدت 3ساعت از بغل مامانی پایین نیومدم ودائم میگفتم:

 

بٍِ......ییـــــــم

مامان:کجا؟؟

من:دَ.............................>گردش

مامان :پسرم هوا آلوده اس نمیشه بریم.

 

چند دقیقه بعد..................

 

من:بٍ...ییــــــــــــــم

مامان:کجا گلم؟

من:پا........................>پارک

مامان:گلم نمیشه بریم بیرون برات ضرر داره پسرک نازم.

وکلی ماجراهای دیگه.

بعد خوابیدم تامامانی نفسی تازه کنه.والبته خیلییییییییییییی داره ازدستم حرص میخوره آخه من هیچی نمیخورم.

مامان

 

مامان

بعد کمی روی مبل لم دادم وبه نعمتی که تو خونه ما ممنوعه خیره شدم.(نعمت ممنوعه=تی وی)

مامان

درسته مامان نمیخوام بهت بچسبم ولی خیلی لثه هام درد میکنن وکلافم.گریه

مامان

آخ جون مامان اجازه داد خیلییییییییییییییی کم تی وی ببینم.

مامان

بعد یه جای جدید برای دالی بازی کشف کردم.

مامان

وکلی تاب بازی کردم.

مامان

من وبابایی تصمیم گرفتیم که حداقل زحمت کیک پختن رو از دوش مامانی برداریم .گرچه مامان مخالف صد در صد خرید کیک توی فصول گرمه ولی ما پیروز شدیم.

مامان

 

دایی میشه شمعها روروشن کنی؟؟!!؟؟

دایی:مامانت باید روشن کنه دایی جون.

 

مامان

مامانی بیا دیگه!!!!!!!!!!!!

مامان

اینم یه مدل انتظاره دیگه

مامان

ههههههههههه .......جیســــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

مامان

اینم محمد رهام خواب آلودودست نگران دایی.

مامان

 

همه میگن چه کیک خوشگلی خریدی محمد رهام...........

من:خجالتم ندید!!!!!!!!!!!!!چشماتون قشنگ میبینه...........

مامان

وپایان جشن تولد مامان سمانه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان کیان کوچولو
20 خرداد 91 16:04
مبارک مبارک تولدتون مبارکککک
ایشالله جشن 20 سالکی محمد رهام جونننننننممممممم


ممنون بابت محبتهات عزیز دلم
مامانی فری
22 خرداد 91 11:33
ماشالله چه نازو خوردنی شده اودم دعوتتون کنم بیاین جشن دندونی منتظرتون هستم تشریف بیارید
مامان ستایش و ساجده
24 خرداد 91 2:20
سلام خاله جون الهی من فدات بشم همیشه خوش باشی ممنونم از تبریکتون