پارک کوروش
در مسیر برگشت از نمایشگاه کتاب توی ترافیک سنگین خیابونای تهران ناگهان تصمیم گرفتیم به جای دود خوردن بریم پارک وهوای پاک تناول کنیم.
وبنده بعد از کمی استراحت در آغوش مامانی وسپس در آغوش بابایی رفتم که هنر سوارکاریمو به پدر ومادر مهربونم نشون بدم.اونم چه هنـــــــــــــــــــــــــــــر وچه شجاعتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کدوم سوارکاری رو دیدید که از سواری بر حیوانات درنده ووحشی هم لذت ببره وباکی هم نداشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
علت همه دلاوریهای امروز من:
1-لطف وکرامت خدای یکتا
2-آثار نام 2بزرگمردی که اسمشون روی منه(پیامبر شجاع ورهام پهلوان وبی باک)
3-تاثیرنام این پارک که به اسم موسس بهترین وپر افتخارترین سلسله های تاریخ گذشته ایران زمین،هخامنشیان است.
البته اسم این پارک تغییر کرده والان به نام دکتر شریعتی است که ایشون هم فرد بسیار عالم وبزرگی در عصر معاصربودند.
من در آغوش گرم وپر محبت بابایی
وهنر عکاسی بابایی :
درحالیکه من تو بغلش بودم ببینید چه عکسی از این پیشی گرفته.
وشروع نمایش زیباومهیج سوارکاری محمدرهام پهلوان ونام آور.
خوب دیگه بعد از این همه هیجان کمی پیاده روی واستراحت لازمه.
وای بابایی اینا چین؟نمیشه سوارشون شد؟ماشالله چه قدی هم داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آخی کو چولو................تو از من یه کم کوچیکتری..................این چیه دیگه؟
مامانش،چرا اینو براش نمیکنی بتونی جلوی چشمشو ببینه!!!!!!!!!!!!!!
بابایی این هویجه چسبیده تو صورت این نینی،هرچقدر تلاش میکنم کنده نمیشه........کمکککککککککک
ههههههههههههههه
بابا ومامان برام تو ضیح دادن که پرنده ها به جای دهان ،منقار یا نوک دارن که یه حالت برجسته وکمی تیزی داره تا بتونن غذاهاشونو خرد کنن وبخورن.
اینم از درس زندگی امروز..............................
به به چه حوض بزرگی!!!!!!!!!!!چه فواره زیبایی!!!!!!!!!!!!!!
یکم بشینم زانو هام حال بیان!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من ولاله های صورتی ویه بابای نگران از پرت شدن من از ارتفاع که پشت درخت قائم شده.
من وبابایی خوبم در جوار یاس خوشبووووووووووووووووووووووو
خیلی خوش گذشت والبته بسی هم خسته شدم.
من میخوام با این اتول (اتو مبیل)قدیمی بیام قبـــــــــــــــــــــــــــوله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ماما...............ماما..............دااااااااااااااااااااااااااااااااااا
وپایان یکی دیگر از روزهای زیبای اردیبهشتی.